۱۳۸۷ شهریور ۲۴, یکشنبه

274 .

دور هم که جمع می شویم ، عکس می گیریم. زیاد.
خاطره جمع می کنیم. خیلی زیاد.
برای روزهای دلتنگیمان. وقتی دور شدیم از هم. هوایی تازه کنیم..
.
پ ن:
آقای الف ای میل زده میگه:
هِی دختر، این و این رو ببین...
از کفش تو هم وحشتناک تره!
.
بعد محض اطمینان خاطر بنده که حتمآ یادم بیاد چه کفشی رو تو کمدم دارم ، مثل مابقی ِ عکس های خاطره دار که با خنده همراه هست و تصویر آدمهای ِ به وجود آورنده ی لحظه ؛ فرستاده که دیده باشم و به قول خودش رَکَب بخوریم که این تصاویر را دارد هنوز..تهدید هم کرده که حتمآ قصد دارد عکس هایی که با شلوغ کاری و تو سر هم زدن هایمان انداختیم را نشان ِ همسرهامون بده که پسر خاله میم و خواهرش قطعآ گفته ند کمکش می کنن برای پراندن خواستگار ها !


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر