۱۳۸۷ تیر ۱۹, چهارشنبه

242 .

در راستای اینکه فقط دو بار به سفر رفته م ، پیشنهاد عمه هَ رو قبول کردیم و فردا با خانواده ی عشقولی َم میریم تبریز.
الان فکر میکنم چقدر به موقع و خوب بود پیشنهادش و چقدر دوست دارم از این همه بی در و پیکری این شهر پر از استرس خلاص بشم چند روزی.
اگرچه ممکنه بعضی قسمتهای سفرمون، برای آدم بزرگای همسفریمون تکراری باشه چون قبلتر از این خوب به همه ی جای شهر سرک کشیدن اما خب آدم کوچیکای مسفریمون که هیچ کجای این شهر رو ندیدن و به هیچ کدوم از سوراخ سنبه هاش سر نزدن.مثل من:دی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر